گروه فرهنگی سراج24: هر سال در روز عید مبعث، کارگزاران و مسئولان نظام با رهبر معظم انقلاب دیدار میکنند. امام خامنهای در هر دوره سخنان عمیقی را راجع به اهمیت مبعث و کار بزرگ پیغمبر اسلام بیان داشتهاند.
متن زیر عینا برداشتی از سخنان ولی امر مسلمین جهان در دیدار با کارگزاران نظام طی سالهای 69، 71، 81، 88، 90 و 94 است که بصورت یک جلسه سخنرانی کامل درباره مبعث تنظیم شده است:
تبریک عرض میکنیم این عید بزرگ را که عیدی است برای همهی بشریت؛ و نه فقط برای امت اسلام.
اگر عظمت و اهمیت ایام به این باشد که خدای متعال لطفی را در روزی بر بشریت نازل کرده باشد، یقیناً روز مبعث عظیمترین و مهمترین همهی روزهای سال است؛ چون نعمت بعثت و برانگیختن پیامبر اعظم برای بشریت از همهی نعمتهای الهی در طول تاریخ بزرگتر است. بنابراین میتوان بهجرأت این را گفت که روز مبعث، برترین و بزرگترین و پربرکتترین روزهای همهی ایام سال است.
بعثت نبىّ اکرم برای بشر آغاز راه نوی بود. دنیای محیطِ بر آن پیام و محل پیدایش این پیام، دنیای بسیار بد و غیر قابل تحمّلی بود؛ دنیای گرایش و جذب مادّیات شدن، دنیای خوی حیوانی، دنیای بیمهارىِ قدرتمندان و زورمندان و زورگویان، دنیای تبعیض و فساد و ظلم و شهوترانىِ بیبندوبار. این وضعیت، مخصوص منطقه حجاز نبود؛ آن دو دولت بزرگی هم که منطقه عربستان را احاطه کرده بودند - یعنی ایران ساسانی و امپراتوری روم - دچار همین مشکلات بودند. جاهلیّتی که در زمان ظهور اسلام، زندگی مردم را زیر فشار قرار داده بود، جاهلیّت فراگیری بود.
یک عرصهی وسیعی از گمراهی در زندگی مردم جاهلی وجود داشت: از یک طرف مهارگسیختگیِ شهوات نفسانی، شهوات جنسی و امثال آن - حالا شما همین محیط جزیرةالعرب را نگاه کنید؛ بقیّهی محیطها هم همینجور بود؛ به شکل مهارگسیختهای غرق در شهوات بودند و هرکسی میتوانست، شهوترانی میکرد - و از آن طرف، همین انسانهای تابع شهوت خود، در مقام قساوت و ویرانگری و خونریزی، باز تا نهایت حدّومرزی که قابل تصوّر است میرفتند، یعنی کودکان خودشان را میکشتند؛ قَد خَسِرَ الَّذینَ قَتَلوا اَولادَهُم - کسانی که اولاد خود را به قتل میرساندند - سَفَهًا بِغَیرِ عِلم؛ این از روی سفاهت است؛ این سفاهت همان جاهلیّت است. قساوت تا اینجا میرسد که کودک مردم که هیچ، زن و بچّهی بیگناه دیگران که هیچ، بر فرزند خود هم ترحّم نمیکند! این میشود جاهلیّت.
هرچه زمان به جلو میرود و بشر با تجربههای گوناگون، نواقص زندگی خود را، آسیبهای خود را بیشتر ادراک میکند، ابعاد گوناگون و بعثت نبی مکرم بیشتر خود را نشان میدهد. این بعثت در واقع دعوت مردم به عرصهی تربیت عقلانی و تربیت اخلاقی و تربیت قانونی بود. اینها چیزهائی است که زندگىِ آسوده و رو به تکامل انسان به آنها نیازمند است.
در کارنامهی همهی پیغمبران، در زندگی همهی پیغمبران - این مخصوص پیغمبر خاتم هم نیست - دعوت به عقل در درجهی اول است. البته در اسلام این قویتر و روشنتر و واضحتر است.
این گنجینهی خرد در دل من و شما هست. اشکال کار ما این است که مثل آن انسانی هستیم که بر روی گنجی خوابیده است، از آن خبر ندارد و از آن بهره نمیبرد و از گرسنگی میمیرد. وضع ما اینجور است. به عقل وقتی مراجعه نمیکنیم، عقل را حَکم وقتی قرار نمیدهیم، عقل را تربیت وقتی نمیکنیم، زمام نفس را به دست عقل وقتی نمیسپریم، وضع ما همین است.
آنچه که به طور اجمالی میشود فهمید و گفت، این است که بعثت نبىّاکرم در قلمرو وجود فردی و تحوّل درونی انسان و همچنین در قلمرو حیات اجتماعی انسان و زندگی جمعی، هدفی را مشخّص و معیّن کردهاست.
انسان برای اینکه به هدف خلقت خود برسد، باید به هدف بعثت انبیا درباره خود نائل شود. یعنی متحوّل گردد؛ درست شود؛ خوب شود و از آلودگیها و پستیها و عیبها و آن چیزهایی که در درون انسان است و دنیا را به فساد میکشاند، نجات پیدا کند. این، در قلمرو وجود فرد است.
در قلمرو حیات اجتماعی، چیزی که بهعنوان هدف معیّن شدهاست، عدالت اجتماعی است. عدل همان معنای والا و برجستهای است که در زندگی شخصی و عمومی و جسم و جان و سنگ و چوب و همه حوادث دنیا وجود دارد. یعنی یک موازنه صحیح. عدل این است. یعنی رفتار صحیح؛ موازنه صحیح؛ معتدل بودن و به سمت عیب و خروج از حد نرفتن. این، معنای عدل است.
بشر نمیتواند در سایه بیعدالتی و رفتار ظالمانه و تجاوز و تعرّض و اتّکای به قلدری و زور زندگی کند. این، زندگی نمیشود. این، جهنّم است. انبیا آمدهاند تا از محیط زندگی، بهشتی بسازند.
آیا امروز که صدها زبان و حنجره و قلم در سطح دنیا، با پول دستگاههای استعماری کوشش میکنند که علیه معنویّت، دین، اسلام و هر جوشش اسلامی سخن بگویند و وانمود میکنند که همین نظم مادّی عالم، همین نظام قلدرانهای که بر دنیا حاکم است، همین خوب است و لازم نیست اسلام بیاید و خدشهای بر این نظام قلدرانه واردکند، بشریّت از چنان بعثتی مستغنی است؟
سیاهروزیهای بشریت که به ظلم و استضعاف و عقبماندگی و برادرکشی و سخت زندگی کردن در این عالم منتهی شده است، و نیز استفاده نکردن از مواهب الهی در عالم و بقیهی نابسامانیهای زندگی انسان، چه آن چیزهایی که فقط و فقط به حیات این نشئه مربوط است - مثل حوایج انسان، خوراک و دیگر نیازهای بشر - و چه آن چیزهایی که به حیات جاودانهی انسان ارتباط پیدا میکند - مثل گمراهیها و ظلمها و خلافکاریها و ناپاکیها و آلودگیهای اخلاقی و رفتاری بشر - همهی اینها در جهانبینی بعثت اسلامی، با واقعیت ملاحظه شده و برای آن، علاج معین گردیده است. لذا اگر بشر، این دین و این مجموعه دستورالعمل سعادت را میفهمید و میشناخت و عمل میکرد و تسلیم آن میشد، امروز در اینهمه فلاکت و نابسامانی نبود.
امروز بشرِ قرن بیست و یکم با همه داعیهها، براثر بعضی از ضعفهایی که نشان داده میشود، به این سمت حرکت میکند که قدرت یا مجموعه قدرتی بیمهار به اتّکای زور و سرپنجه پولادین و قدرت اسلحه خود بایستند و برای خودشان حق خلق کنند؛ حقّی که وجود ندارد. این همان وضعیّتی است که آن روز در دوران شروع بعثت وجود داشت. پیغمبر ایستاد؛ نفرمود این یک واقعیّت است و با این واقعیّت چه میشود کرد. بعضی کسان ضعفها و بیهمّتیهای خود را اینطور توجیه میکنند: واقعیّتی است، چه کار کنیم؟ واقعیّتی که باید در مقابل آن تسلیم شد، این نیست. واقعیّتهای طبیعی، واقعیّتهای غیرقابل علاج، واقعیّتهایی که بر انسانها تحمیل نشده است؛ اینها واقعیّتهایی است که انسان باید با آنها کنار بیاید و بسازد؛ اما واقعیّتهایی را که عدّهای با تکیه به سرنیزه و زور علیه عدّهای دیگر به وجود آوردهاند، باید به هم زد.
بیداری، سرکوبشدنی نیست؛ بصیرت، سرکوبشدنی نیست. ملّت ایران بیدار است، بسیاری از ملّتهای منطقه آگاه و بیدارند و امّت اسلامی هم بحمدالله در حال بیداری است؛ البتّه دشمنان تسلّط [پیدا] میکنند - لِلباطِلِ جَولَة - باطل جَوَلانی میدهد. وظیفهای که ما امروز در قبال یادبود بعثت پیغمبر داریم اینها است؛ باید توجّه داشته باشیم رسالت امّت اسلامی را فراموش نکنیم و نیروی امّت اسلامی را نادیده نگیریم. خوشبختانه نیروی امّت اسلامی نیروی بسیار زیادی است؛ دلیل واضحش هم این است که سالهای متمادی است دارند سعی میکنند با همهی قوا نیروی بیداری و مقاومت در منطقه را سرکوب کنند و نتوانستهاند؛ با جمهوری اسلامی که محور این بیداری بود، ۳۵ سال است مبارزه میکنند؛ بحمدالله شکست خوردهاند و بعد از این هم شکست خواهند خورد.
پروردگارا! درود و رحمت خودت را بر همهی شهدای این راه و بر همهی مجاهدان این راه نثار بفرما. پروردگارا! امام بزرگوار ما که این درسها را او به ما آموخت و این راه را او در مقابل ما باز کرد، با اولیائش محشور کن. و شهدای عزیز ما را با پیغمبر محشور بفرما.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته